دلنگرانی جدید...
کلا از صبح که بیدار شده بداخلاقه دائم نق میزند و بهونه میگرفت... رفتیم بیرون سه تایی ، کلی بازی کرده ،بالا پایین پریده، تو مسیر میگه بریم خونه بابا مهدی........... من که اصلا به روی خودم نیاوردم! دوباره میگه!دوباره... باباش...
نویسنده :
مامانی کسرا
17:20